پیشنوشت: این نوشته هنوز تکمیل نشده است.
فرزانه طاهری رو من از وقتی دنبال ریموند کارور میگشتم، بهش رسیدم. دیدم که همسر هوشنگ گلشیری بوده و تو ویکیپدیا نوشته که «در محافل فرهنگی به عنوان مترجمی دقیق و آگاه شناخته میشه».
مصاحبهای با فرزانه طاهری دیدم که نشستی دربارهی ترجمهی ادبی بود. ترجمهی ادبی منظور ترجمهی متنهای ادبی است. صحبتهای جالبی داشت. لینک مصاحبه رو در ادامه آوردم.
https://www.aparat.com/v/u0Aaz
این چند قسمت رو یادداشت کردم از صحبتهاش:
مترجم، دقیقترین خواننده است.
حاصل ترجمهی یک متن ادبی در شکل آرمانیاش اینه که متن در خواننده همون تأثیر زیباییشناختی و حسی رو بگذاره که در زبان مبدأ در خوانندهی زبان مبدأ گذاشته.
خیلی نکتهی جالبی بود. یعنی یک رمان اگر از یک زبان دیگه به فارسی ترجمه میشه، همون لغات رو نداره اما همون حس رو قراره منتقل کنه.
چیزی که از وفاداری مطلق [به متن اصلی در ترجمهی ادبی] زاده میشه، مُردهزاده. یعنی مولودیه که نبضش با جهانِ زبان مقصد نمیزنه و اصلاً زنده نیست.
ترجمه میتونه علاوه بر اینکه خواننده تربیت میکنه، داستاننویس هم تربیت کنه.
ترجمه میتونه حتی به غنیکردنِ زبان مقصد هم کمک میکنه.
این پادکست هم با فرزانه طاهری مصاحبه کرده که چند دقیقهاش رو شنیدم و واقعاً شنیدنی بود: