میم و آن دیگران

«میم و آن دیگران» رو می‌خونم. چه لذت خوبی داره خواندن نوشته‌های محمد دولت‌آبادی. خواستم چند تا از عبارت‌هاش رو کمی بهشون بیشتر دقت کنم:

دوستِ بهترین روزهای سخت، احمد محمود.

ما ترکیب «بهترین دوست» رو زیاد دیدیم. اما این‌جا نه‌تنها واژه‌ها جابجا شدند، «بهترین» به عنوان صفتی برای «روزهای سخت» بکار رفته و در مجموع «دوستِ بهترین روزهای سخت» یک ترکیب تازه است. نه‌تنها تازه که نوعی تضاد هم داره. من الان ۲ چیز به ذهنم میاد با خواندن این عبارت:

  1. تو روزهای سختش، یک دوست خیلی‌خوب داشته و داره ازش یاد می‌کنه.
  2. یا در بین روزهای سختی که داشته، چندتاش «بهترین»ها هستند، چرا؟ چون یک دوست خوب تو اون روزها بوده. یعنی دوستی که باعث شده بعضی از روزهای سخت، به بهترین حالت ممکن برسه. سخت بوده اما بهترین سخت، چون یک دوست اون‌جاها بوده.

در این بشولیده حجم از کاغذ و کتاب

حجمی از کاغذ و کتاب که بهم‌ریخته و شلوغه.

برای این‌که تصوری از این حالت داشته باشم، کمی جست‌وجو کردم. شاید Messy Bookshelves واژه‌ی خوبی باشه که عکس‌های خوبی رو می‌شه دید. مثلاً این سایت خیلی‌خوب بود:

(https://www.bookbub.com/blog/gorgeously-chaotic-bookshelves).

این شعر زیبا هم از واژه «بشولیده» استفاده کرده:

بر سرِ آتشِ سودای تواَمْ سوخت جگر

وین‌هم از کارِ بشولیده‌خامِ دلِ ماست

شعر کامل در: https://ganjoor.net/ebneyamin/divan/ghazal/sh70
رضا نظریان
رضا نظریان
مقاله‌ها: 9
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها